جستجوی این وبلاگ
بهـــارخواب
دلم میخواست یه بهارخواب پر از گل و گلدون داشتم، با یه صندلی و میز کوچک. هر روز عصر مینشستم اونجا کتاب میخوندم، سیگارمو دود میکردم و چایی میخوردم. این آپارتمانهای بی پنجره از جهنم هم جهنم ترند.
دلم میخواست یه بهارخواب پر از گل و گلدون داشتم، با یه صندلی و میز کوچک. هر روز عصر مینشستم اونجا کتاب میخوندم، سیگارمو دود میکردم و چایی میخوردم. این آپارتمانهای بی پنجره از جهنم هم جهنم ترند.